عنصرزیباییها
نقش محوری زنان در حماسه ی عاشورا
مقدمه
مطالعهی تاریخ زندگی انسانها نشان میدهد كه پیش از ظهور اسلام، در اكثر تمدنهای زنده آن دوران و به خصوص درجامعه عرب جاهلی، زنان نه تنها از نقش تاثیرگذاری در زندگی سیاسی- اجتماعی برخوردار نبودند كه با آنها معاملهی در حد مال و اشیای تحت تملك مردان صورت میگرفت و مردان میتوانستند با آنان هرنوع معاملهی كه لازم می دیدند، انجام می دادند و حتی مردان میتوانستند آنان را زنده بهگور نمایند.
اما پس از تجلی اسلام در جهان، زنان حداقل در جزیره العرب و در قلمرو حكومت اسلامی هویت و اصالت خویش را باز یافتند و نه تنها از شئیت و مالیت خارج شدند و هویت انسانی آنها مورد تكریم و احترام قرار گرفت كه با حفظ ارزشهای دینی، توانستند در مسائل مهم سیاسی و اجتماعی زمان خود شركت جسته و نقش تاثیرگذاری را در تاریخ ایفا نمایند. یكی از وقایع مهم تاریخی كه نقش زنان پس از اسلام در آن متجلی گردید، حادثه بزرگ، اما غمانگیز و جانكاه عاشورا است كه در تاریخ اسلام به وقوع پیوسته است.
حماسه كربلا به عنوان یك پدیده بزرگ سیاسی، اجتماعی و تربیتی است كه اگر این حماسه را احیا كننده اسلام بدانیم، بدون شك زنان سهم بزرگی در آن داشتهاند؛ زیرا آنان علاوه بر خلق حماسه در خود انقلاب عاشورا و شركت مستقیم در آن، مسئولیت پیام رسانی این نهضت بزرگ را برعهده گرفتند. اگر نبودند زنان شجاع، با ایمان و پاكباخته در صحرای كربلا، رسالت عظیم حسینی ناتمام میماند و یا لا اقل در اثر تبلیغات دشمنان دین با تحریفات گسترده رو برو میگردید.
چه بسیار دلاوریها و جان فشانیها كه در این انقلاب از زنان بروز و ظهور یافت و به همین دلیل است كه شهید مطهری در توصیف انقلاب عاشورا میگوید: «تاریخ كربلا، یك حادثه و تاریخ مذكر- مؤنث است؛ حادثه ای كه مرد در آن نقش دارد، زن نقش دارد، ولی مرد در مدار خودش و زن در مدار خودش.»(1)
البته با این تفاوت، زنانی كه در انقلاب عاشورا نقش ایفا نمودند، زنان آگاه و معتقد بودند كه وظیفه دینی را، با حفظ هنجارهای اسلامی، به بهترین وجه به انجام رسانیده و نشان دادند كه یك زن میتواند در بزرگترین و مهمترین حماسه انقلابی و دینی عصر خویش، سهمی عظیم و افتخار آفرین داشته باشد.
نقش زنان در جامعه
ادامهی زندگى و بقاى نسل ایجاب میكند كه انسان از دو جنس مخالف زن و مرد - كه هر كدام در ساختمان وجودى و انجام مسؤولیت ها متفاوت با دیگرى است - آفریده شود و هر یك از زن و مرد در ساختن اجتماع، پیشرفت و تكامل و یا انحطاط و سقوط آن نقش مهم و اساسى ایفا كنند كه در جایگاه خود براى ادامه حیات جامعه لازم و ضرورى است. در این میان و بر اساس آموزههای دینی، مسؤولیت اصلى زنان، تربیت فرزند و ساختن نسل جدید جامعه است و بر این اساس، به طور طبیعى حضور زنان در صحنههاى گوناگون اجتماعی كمتر از مردان است و این امر سبب شده كه بسیارى از مردم آن گونه كه باید نتوانند به میزان تأثیر و ارزش و اهمیت نقش زنان در ساختن جامعه، آگاه گردند؛ ولى حقیقت این است كه اگر نقش زنان در ساختن جوامع بشرى و پیشرفت و انحطاط آنها بیشتر از نقش مردان نباشد به یقین كمتر از آن نخواهد بود.
با این حال، عدم آگاهی از نقش زنان در ساختن جامعه بدان معنا نیست كه زنان در گذشتهی تاریخ، در هیچ فعالیت سیاسی- اجتماعی حضور نداشته باشند، بلكه تاریخ بشر و به خصوص تاریخ جامعه اسلامی نشان داده كه زنان هرگاه احساس كردهاند حضورشان در صحنههاى اجتماعی ضروری است، نه تنها این حضور تامین شده كه با خلق حماسههای جاویدان و ماندگار همراه گردیده است.
هرگاه و در هر مقطع از تاریخ بشر كه بستر و شرایط حضور زنان در صحنههاى سیاسى و اجتماعى لازم و ضرورى پنداشته شده، زنان مسلمان علاوه بر انجام نقش اصلی خود در جامعه، دوشادوش مردان به نقشآفرینى پرداخته و در این راه حتی پیشتر از مردان حركت كردهاند. چنان كه یكی از شهدای اول راه اسلام در زمان پیامبر(ص) زنی است به نام سمیه، اصلیترین پشتوانهی اقتصادی و روحی آن حضرت نیز زنی است به نام خدیجه(س) و در بسیاری از صحنههای نبرد با كفار، زنان به عنوان نیروی كمكی پشت صحنه در غزوات رسول گرامی اسلام(ص) حضور داشتهاند.